در هوای گرم تابستانی اردوگاه، روی تختم دراز کشیده بودم. زمان استراحت بعد از ناهار بود و تا کلاس بعدی اندک زمانی داشتیم تا استراحت کنیم. گوشی موبایلم را دست گرفتم و به دنبال اتفاقات جدید در فضای مجازی راه افتادم تا نگاهم به تصویری خورد که در همه جا پخش شده بود. جوانی که محکم و مستقیم به دوربین نگاه میکند و مردی دست او را از پشت سر گرفته است. زیر عکس نوشته شده بود: «محسن حججی که در اسارت بود توسط داعش به شهادت رسید». آن ایام هر کجا میرفتیم خصوصاً هیئت، عکسهای جدیدی از شهدای مدافع حرم میدیدیم. حقیقتش را بگویم شنیدن اخبار رزمندههای جبههی سوریه برای ما تقریباً عادی شده بود. اما این بار با دفعات قبل تفاوت داشت. این بار به دلیل اتفاقات خاص شهادت محسن حججی خبر به شدت در فضای مجازی منتشر میشد و از طرفی من در طرح ولایت این خبر را میشنیدم و این برای من مفهوم دیگری داشت. محسن حججی در سوریه، من در مشهد!
ادامه مطلب
درباره این سایت